ترازینۀ آب [علوم جَوّ] میزان آب ورودی و خروجی یک منطقه شامل بارندگی و تبخیر و رَواناب و جذب خاک|||متـ . ترازینۀ آبشناختی hydrologic budget, hydrologic accounting||| توازن آب water bal ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پرچین و شکن، موج دار، مواج، پر تلاطم، متموج، پرموج سایر معانی: متلاطم، (مثل موج) پست و بلند، پر تپه و ماهور، ناصاف، ناهموار، لرزان، متزلزل، دارای حرکت موجی، جنبش بعقب و جلو [عمران و معماری] ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالک، مسافر پیاده، عابر، رهرو، رهنورد سایر معانی: رهرو، رهنورد، سالک، مسافر پیاده
خسته کننده سایر معانی: خسته کننده
تار، تار عنکبوت، بافته، تنیده، بافت یا نسج، تنیدن سایر معانی: (عنکبوت و غیره) تار، تنسته، (به ویژه دروغ) دسته، رشته، سلسله، (هر چیز شبیه تارعنکبوت از نظر ظرافت یا ساختمان و غیره) شبکه، (کامپ ...
سنگینی، نزن، سنگ وزنه، چیز سنگین، بار کردن، سنگین کردن سایر معانی: وزن، وزنه، سنگ، بار، پر وزنی، کندی و سنگینی، نفوذ، اثر، حیثیت، اهمیت، ارزش، مهندی، (سازگان یا سیستم) اوزان، (طبقه بندی وزن ...
سبک وزن، دارای وزن مخصوص کم سایر معانی: بی وزن، (به ویژه در فضا) آزاد از قوه ی جاذبه ی زمین، شناور در فضا (یا آب)، کم وزن
کلاه گذاشتن، زیر قول زدن، بتعهد خود عمل نکردن سایر معانی: (خودمانی) خلف وعده کردن، نکول کردن، (پرداخت وام یا مبلغ باخته در قمار) طفره زدن، وابسته به سرزمین ویلز (در انگلیس) و مردم آن (the we ...
ضربت اهسته و سبک با شلاق، شلاق زنی، نخ تابیده مخصوص تازیانه پیچی سایر معانی: چوب کاری، ن تابیده مخصوص تازیانه پیچی [عمران و معماری] حرکت شلاقی
(صدایی که دارای همه ی بسامدهای شنودپذیر توسط انسان است) صدای چند بسامدی [کامپیوتر] نویز سفید صدایی متشکل از نوسانهای اتفاقی با مقادیر انرژی برابر در تمام فرکانس ها. این صدا، مانند صدای هیس ه ...
سازگار، سرحال، خوش بنیه، سالم، سلامت، سالم و بی خطر سایر معانی: تندرستی بخش، سلامت بخش، شاداب، حاکی از سلامتی، تندرستی آمیز، wholesomeness خوش مزاج
راضی، خواهان، مشتاق، حاضر، خواستار، مایل، راغب سایر معانی: متمایل، رضامند، یازان، خرسند، پذیرفتگار، خودخواسته، بی چون و چرا، مشتاقانه، بامیل و رغبت، (مهجور) عمدی، تعمدی