weightless
معنی
سبک وزن، دارای وزن مخصوص کم
سایر معانی: بی وزن، (به ویژه در فضا) آزاد از قوه ی جاذبه ی زمین، شناور در فضا (یا آب)، کم وزن
سایر معانی: بی وزن، (به ویژه در فضا) آزاد از قوه ی جاذبه ی زمین، شناور در فضا (یا آب)، کم وزن
دیکشنری
وزوز
صفت
lightweight, light, weightlessسبک وزن
weightlessدارای وزن مخصوص کم
ترجمه آنلاین
بی وزن
مترادف
agile ، airy ، atmospheric ، buoyant ، crumbly ، dainty ، delicate ، downy ، easy ، effervescent ، ethereal ، featherweight ، feathery ، filmy ، flimsy ، floatable ، floating ، fluffy ، friable ، frothy ، gossamery ، graceful ، imponderous ، inconsequential ، insubstantial ، light as a feather ، light footed ، lightweight ، lithe ، little ، loose ، meager ، nimble ، petty ، porous ، portable ، sandy ، sheer ، slender ، slight ، small ، spongy ، sprightly ، sylphlike ، thin ، tissuelike ، trifling ، trivial ، unheavy ، unsubstantial