welsh
معنی
کلاه گذاشتن، زیر قول زدن، بتعهد خود عمل نکردن
سایر معانی: (خودمانی) خلف وعده کردن، نکول کردن، (پرداخت وام یا مبلغ باخته در قمار) طفره زدن، وابسته به سرزمین ویلز (در انگلیس) و مردم آن (the welsh هم می گویند)، welch والش، اهل استان ولزانگلستان، زبان ولز
سایر معانی: (خودمانی) خلف وعده کردن، نکول کردن، (پرداخت وام یا مبلغ باخته در قمار) طفره زدن، وابسته به سرزمین ویلز (در انگلیس) و مردم آن (the welsh هم می گویند)، welch والش، اهل استان ولزانگلستان، زبان ولز
دیکشنری
ویلز
اسم
Welsh, Welchزبان ولز
Welch, Welshاهل استان ولز انگلستان
Welch, Welshاهل ایالت ولز در بریتانیا
صفت
Welsh, Welchوالش
ترجمه آنلاین
ولش
مترادف
bamboozle ، beat around the bush ، bilk ، cheat ، con ، cop out ، deceive ، defraud ، dodge ، duck ، dupe ، fleece ، flimflam ، fool ، gull ، hoodwink ، pull a fast one ، rip off ، sandbag ، scam ، shaft ، slip out ، stiff ، sting ، take for a ride ، take to the cleaners ، trick ، weasel ، worm one's way out of