[عمران و معماری] تردی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جسور، خود نما، از خود راضی، خیره چشم سایر معانی: (عامیانه) غره، کسی که بخود می نازد، مغرور، اهل منم منم
بی پروا، راز دار، مطمئن، دلگرم سایر معانی: خاطر جمع، دارای اعتماد به نفس (self-confident هم می گویند)، بی باک، رجوع شود به: confidant
خیره چشم، بیشرمانه، بی ربط، گستاخ سایر معانی: نامربوط، ناوابسته، ناوارد، پررو، پیش جواب، جسور، گستاخانه، بی ادبانه، جسورانه [حقوق] نامربوط، بی ربط
پی جو، کنجاو سایر معانی: کنجکاو، مشتاق پرسش و یادگیری، آموزخواه، آموزدوست، پرسان، فضول
فضول، ناخوانده، سرزده، فضولانه، بزور داخل شونده، فرو رونده سایر معانی: مزاحم، مخل، مداخله آمیز، (زمین شناسی) گدازه رانی شده، گدازه رانده، سرزده اینده، ناخوانده وارد شونده [زمین شناسی] نفوذی ...
محجویانه، باشرم، با آزرم، از روی فروتنی، با افتادگی، با تواضع
مزاحم، فضول سایر معانی: تحمیل گر، سر بار، سر خر، خود نما، خود نمایانه، جلف
خود رایی، خود سری، اطمینان بیش از حد سایر معانی: اطمینان بیش از حد
پر رو سایر معانی: بی حیا، بی ادب، گستاخ، پیش جواب، حاضر جواب، خوشمزه
عاری از شرم، بی خجالت، بدون شرم سایر معانی: (از شرم) سرخ نشده