confident
/ˈkɑːnfədənt/

معنی

بی پروا، راز دار، مطمئن، دلگرم
سایر معانی: خاطر جمع، دارای اعتماد به نفس (self-confident هم می گویند)، بی باک، رجوع شود به: confidant

دیکشنری

مطمئن
صفت
sure, safe, confident, secure, assured, persuadedمطمئن
confident, earnestدلگرم
reckless, unscrupulous, heady, headlong, audacious, confidentبی پروا
confidant, confident, confidential, reliable, tight-lipped, tight-mouthedراز دار

ترجمه آنلاین

مطمئن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.