saucy
معنی
پر رو
سایر معانی: بی حیا، بی ادب، گستاخ، پیش جواب، حاضر جواب، خوشمزه
سایر معانی: بی حیا، بی ادب، گستاخ، پیش جواب، حاضر جواب، خوشمزه
دیکشنری
سزاوار
صفت
saucy, cheeky, brassy, nervy, immodest, barefacedپر رو
ترجمه آنلاین
گستاخ
مترادف
arch ، audacious ، bold ، brash ، brazen ، cheeky ، combative ، contumelious ، flip ، flippant ، forward ، fresh ، impertinent ، impudent ، insolent ، intrusive ، meddlesome ، nervy ، obtrusive ، pert ، presumptuous ، rude ، sassy ، smart ، smart alecky ، smug ، snippy ، volatile ، weisenheiming ، wise