cocky
معنی
جسور، خود نما، از خود راضی، خیره چشم
سایر معانی: (عامیانه) غره، کسی که بخود می نازد، مغرور، اهل منم منم
سایر معانی: (عامیانه) غره، کسی که بخود می نازد، مغرور، اهل منم منم
دیکشنری
از خود راضی
صفت
cocky, overbearing, smug, complacent, assuming, presumingاز خود راضی
daring, bold, defiant, cocky, hardy, insolentجسور
cocksy, cocky, cynic, cynical, defiant, gracelessخیره چشم
ostentatious, posing, showy, sparking, foppish, cockyخود نما
ترجمه آنلاین
مغرور
مترادف
arrogant ، brash ، bumptious ، certain ، cocksure ، conceited ، confident ، egotistical ، hotdogger ، hotshot ، hubristic ، know it all ، lordly ، nervy ، overconfident ، overweening ، positive ، presumptuous ، self confident ، smart aleck ، smart guy ، smarty ، smarty pants ، sure ، swaggering ، swollen headed ، vain ، wise guy