بارریزی [مهندسی مواد و متالورژی] تخلیۀ مذاب از کوره یا پاتیل در قالب
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] بتن ریزی [زمین شناسی] بتن ریزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیرون ریزش، بیرون ریز سایر معانی: برون ریز، برون ریزش، فوران، خروج
شیوع، انفجار، شلیک، طوفان آتش، شکفتن، از هم پاشیدن، ترکیدن، منفجر کردن، قطع کردن سایر معانی: منفجر شدن، ترکاندن، پکیدن، کفتن، از هم باز شدن، ترکش، پکش، تلاشی، (در مورد تیراندازی با سلاح های ...
ریزش، اضافه، تظاهر، فوران، جریان بزور سایر معانی: برون تراوی، برون شارندگی، برون ریزش، (نگارش یا سخن - بیان پر احساس و بی پروا) سرشارگویی، سرشار نویسی، برون ریزی احساسات، (پزشکی - ریزش خون و ...
سیلان، سیال سایر معانی: روان، سلیس، جاری، پیوسته، موج زننده، ژولیده، فراوان [نساجی] روان - جاری - سیال [نفت] جریان طبیعی
ریزش، ورود، تاثیر، نفوذ، هجوم سایر معانی: درون ریز، درون شاریدگی، درون روند، درون ریزی، درآیند، درون روانگی، جریان به داخل، (ورود دایمی مردم یا کالا) سیل، دهانه ی رودخانه، مصب، ریزشگاه، رخنه ...
داخل رونده، ذاتی، داخلی، باطنی، دین دار، درونی، معنوی، تویی، درون سایر معانی: در داخل، در درون (رجوع شود به: internal)، درون سوی، به طرف داخل، سرشتی، اندرونی، نزدیک (به کسی)، صمیمی، یکدل، در ...
شیوع، بروز، طغیان، وقوع، درگیر سایر معانی: (بیماری) شیوع، همه گیری، (جنگ و غیره) وقوع (ناگهانی)، نازل شدن، ظهور [بهداشت] طغیان
ریزش، جریان، بیرون ریزی، به بیرون جاری شدن سایر معانی: برون ریزش، جریان به سوی خارج، خروج، برون رفت، هرچیز برون ریزی شده، طغیان [عمران و معماری] جریان خروجی - دبی خروجی [زمین شناسی] جریان خر ...
بیرون ریزش، بیرون روان شدن، بیرون ریختن سایر معانی: برون ریز، برون ریزش، فوران، خروج
رگبار، سیل، سیلاب، طغیان رود، تعداد خیلی زیاد، هجوم بیمقدمه سایر معانی: (انگلیس)، رگبار شدید، سیل ناگهانی، پرحرفی، سیل کلمات [زمین شناسی] طغیان، سیلابی شدن، طغیان ناگهانی یک رودخانه بر اثر ب ...