effusion
معنی
ریزش، اضافه، تظاهر، فوران، جریان بزور
سایر معانی: برون تراوی، برون شارندگی، برون ریزش، (نگارش یا سخن - بیان پر احساس و بی پروا) سرشارگویی، سرشار نویسی، برون ریزی احساسات، (پزشکی - ریزش خون و غیره به درون حفره های بدن یا بافت ها) تن چال ریزی، تن چال انباشتگی، (آبگونه یا خونی که درون حفره های بدن انباشته شود) برون ریزه، برون شاره، نشد
[شیمی] نفوذ مولکولی
[مهندسی گاز] نشت، خروج
سایر معانی: برون تراوی، برون شارندگی، برون ریزش، (نگارش یا سخن - بیان پر احساس و بی پروا) سرشارگویی، سرشار نویسی، برون ریزی احساسات، (پزشکی - ریزش خون و غیره به درون حفره های بدن یا بافت ها) تن چال ریزی، تن چال انباشتگی، (آبگونه یا خونی که درون حفره های بدن انباشته شود) برون ریزه، برون شاره، نشد
[شیمی] نفوذ مولکولی
[مهندسی گاز] نشت، خروج
دیکشنری
افیوژن
اسم
eruption, outburst, jet, spout, irruption, effusionفوران
abscission, pour, infusion, inset, downfall, effusionریزش
addition, surplus, excess, increase, augmentation, effusionاضافه
effusionجریان بزور
demonstration, pretense, affectation, pretension, ostentation, effusionتظاهر
ترجمه آنلاین
افیوژن