outbreak
معنی
شیوع، بروز، طغیان، وقوع، درگیر
سایر معانی: (بیماری) شیوع، همه گیری، (جنگ و غیره) وقوع (ناگهانی)، نازل شدن، ظهور
[بهداشت] طغیان
سایر معانی: (بیماری) شیوع، همه گیری، (جنگ و غیره) وقوع (ناگهانی)، نازل شدن، ظهور
[بهداشت] طغیان
دیکشنری
شیوع
اسم
prevalence, outbreak, spread, rampancy, burst, accessionشیوع
incidence, occurrence, outbreak, redeوقوع
outbreak, detection, indicationبروز
revolt, insurgency, outburst, outbreak, rebellion, overflowطغیان
outbreakدرگیر
ترجمه آنلاین
شیوع
مترادف
beginning ، blowup ، brawl ، break ، breaking ، burst ، bursting ، commencement ، commotion ، convulsion ، crack ، crash ، dawn ، detonation ، discharge ، disorder ، disruption ، ebullition ، effervescence ، epidemic ، eruption ، explosion ، fit ، flare up ، flash ، fury ، gush ، gushing ، insurrection ، irruption ، mutiny ، onset ، outburst ، outpouring ، paroxysm ، plague ، rebellion ، rending ، revolution ، roar ، sally ، sortie ، spasm ، spurt ، storm ، sundering ، surge ، thunder ، tumult ، uprising ، volley