outpour
معنی
بیرون ریزش، بیرون روان شدن، بیرون ریختن
سایر معانی: برون ریز، برون ریزش، فوران، خروج
سایر معانی: برون ریز، برون ریزش، فوران، خروج
دیکشنری
استفراغ
اسم
outpouring, outpourبیرون ریزش
فعل
vent, emit, outpour, void, jetبیرون ریختن
outpourبیرون روان شدن
ترجمه آنلاین
سرریز