توپ فوتبال، بازی فوتبال سایر معانی: (امریکا) فوتبال امریکایی، (عقیده یا طرح یا موضوع که مثل توپ به پس و پیش پرانده شود) موضوع حاد، چیز بحث انگیز، (انگلیس) فوتبال (در امریکا و کانادا می گویند ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباط، تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی سایر معانی: (رادیو و سایر ابزار برقی یا مکانیکی) طرز قرار گیری و اتصال بخش ها، بست آرایی، (تریلر و کمپرها و پارک ها) اتصال برق و آب، تجمع بعضی چیزها بر ...
اتصالی داخلی سایر معانی: اتصالی داخلی [سینما] اتصال داخلی [برق و الکترونیک] اتصال فی مابین، اتصال داخلی
وابستگی، اتکاء متقابل سایر معانی: اتکای متقابل، برهمبستگی (interdependency هم می گویند)، interdependency اتکاء متقابل
خویشاوندی باهم، قوم و خویشی با یکدیگر
[صنعت] نگاشت ذهنی
ترکیب، مخلوط، امیزش، مخلوطی، امیزه، اختلاط، معجون، اشوره سایر معانی: آمیزه، آمیغ، آشورده، آمیختگی، اختلاط و آشوردگی، آمیزش، امتزاج، (نخ یا پارچه که از الیاف گوناگون ساخته شده است) نخ آمیخته، ...
خبرگزاری [روابطعمومی و تبلیغات بازرگانی] بنگاهی که آخرین اخبار را ازطریق ماهواره یا اینترنت یا دیگر ابزارهای الکترونیکی در اختیار رسانهها یا مخاطبان قرار میدهد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
شرکت در مالکیت، مشارکت، شرکاء، انبازی سایر معانی: شراکت، معاضدت، همکاری، شرکت [حسابداری] شرکتهای غیر سهامی [حقوق] شرکت مدنی، شرکت غیر سهامی، شرکت تضامنی
بازسرشت [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] بازگشت یک پروتئین یا نوکلئیکاسید از وضعیت واسرشته به ساختار سهبعدی طبیعی ...
اجتماع، محفل، گروه، جمعیت، انجمن، شرکت، مجمع، مصاحبت، جامعه، نظام اجتماعی، اشتراک مساعی، انسگان سایر معانی: همزیگان، گروهگان، همباش، هامه، جمع، حضور، محضر، همنشینی، همگن گاه، همگین گان، طبقه ...
سندیکا، اتحادیه صنفی، تشکیل اتحادیه دادن سایر معانی: اتحادیه تشکیل دادن، به صورت اتحادیه درآوردن، (مقاله و غیره) در چند روزنامه به چاپ رساندن، سازمان فروش مقالات به روزنامه ها و مجلات، (امری ...