interdependence
/ˌɪntərdəˈpendəns/

معنی

وابستگی، اتکاء متقابل
سایر معانی: اتکای متقابل، برهمبستگی (interdependency هم می گویند)، interdependency اتکاء متقابل

دیکشنری

وابستگی متقابل
اسم
dependence, dependency, affiliation, attachment, association, interdependenceوابستگی
interdependence, interdependencyاتکاء متقابل

ترجمه آنلاین

وابستگی متقابل

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.