interrelationship
معنی
خویشاوندی باهم، قوم و خویشی با یکدیگر
دیکشنری
روابط بین الملل
ترجمه آنلاین
رابطه متقابل
مترادف
affiliation ، affinity ، alliance ، association ، connection ، consanguinity ، correlation ، interconnection ، interdependence ، kin ، kindred ، kinship ، kinsperson ، liaison ، link ، linkage ، propinquity ، relationship ، relative ، sibling ، similarity ، tie in