interconnection
معنی
اتصالی داخلی
سایر معانی: اتصالی داخلی
[سینما] اتصال داخلی
[برق و الکترونیک] اتصال فی مابین، اتصال داخلی
سایر معانی: اتصالی داخلی
[سینما] اتصال داخلی
[برق و الکترونیک] اتصال فی مابین، اتصال داخلی
دیکشنری
اتصال
اسم
interconnectionاتصالی داخلی
ترجمه آنلاین
اتصال متقابل
مترادف
affiliation ، affinity ، alliance ، association ، connection ، consanguinity ، correlation ، interdependence ، interrelationship ، kin ، kindred ، kinship ، kinsperson ، liaison ، link ، linkage ، propinquity ، relationship ، relative ، sibling ، similarity ، tie in