mixture
معنی
سایر معانی: آمیزه، آمیغ، آشورده، آمیختگی، اختلاط و آشوردگی، آمیزش، امتزاج، (نخ یا پارچه که از الیاف گوناگون ساخته شده است) نخ آمیخته، پارچه ی آمیخته
[علوم دامی] آمیزه، مخلوط
[شیمی] مخلوط
[عمران و معماری] مخلوط
[برق و الکترونیک] مخلوط
[مهندسی گاز] مخلوط
[نساجی] مخلوط - آمیخته
[ریاضیات] آمیخته، اختلاط، ترکیب، آمیزه، مخلوط
[پلیمر] مخلوط