(خودمانی)، بهره ی اجحاف آمیز، رباخواری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: heterosis
تجدید نیرو کردن، نیروی تازه دادن به، باز نیرو بخشیدن سایر معانی: باز نیرو بخشیدن، تجدید نیرو کردن، نیروی تازه دادن به
نیرو، نیروی عضلانی، گوشت، ماهیچه سایر معانی: زور بازو، سترگی، ستبری، عضلات قوی، (انگلیس) گوشت گراز پخته
حیات، زندگانی سایر معانی: (ایتالیایی) زنده دلی، سرزندگی، اشتیاق، جوش و خروش، روح
تند، تیز، زرنگ، چابک، چالاک، سریع، با روح، سرزنده، سرزنده و بشاش، چست، رایج، اراسته، پاکیزه، تیز هوش سایر معانی: فرز، جلد، (در مورد هوا) خنک و فرحبخش، تند و تیز، (بازار) گرم، پررونق، پرفعالی ...
بچابکی، تند
دارای خاصیت درمانی، علاج بخش، شفاء بخش سایر معانی: درمانی، معالج، درمان بخش، شفا بخش، علاج، چاره
رانندگی، محرک سایر معانی: (حرکت کننده با نیرو و شدت) تند و شلاقی، شدید، جانانه، پرنیرو و حرارت، رانندگی (اتومبیل و غیره)، (مکانیک - انتقال دهنده ی نیرو یا جنبش) رانش گر، راننده، پیش برنده، ر ...
جنباننده، شخص پرانرژی، پویا، حرکتی، وابسته به نیروی محرکه سایر معانی: پویا (در مقابل: ایستا - static)، متحرک، نوند، بشولنده، پر نیرو، پر توان، پر اشتیاق و حرارت، پرجنب و جوش، پرتکاپو، پربازد ...
تاثیر، اثر، درجه تاثیر سایر معانی: (تاثیر دلخواه) اثر، فایده، ثمربخشی، سودمندی [بهداشت] سودمندی - کارآمدی
موکد، تاکید شده، باقوت تلفظ شده سایر معانی: مصر، سمج، پا فشار، قاطع، محکم، قرص