ناشی، مبرم، بیرون اینده، براینده، اثرات ناشیه سایر معانی: پدیدار، (در حال) نمایان شدن، ظاهر شونده، در حال به وجود آمدن، در شرف تکوین، برآینده، فرآمده، (به طور) ناگه آیند، ناگهانه، ناگه آمد، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلندی، بزرگی، تعالی، برجستگی، بر امدگی، مقام، عالیجناب، جاه سایر معانی: (مهجور) رجوع شود به: eminence، eminence عالی رتبه، طب برامدگی
تلقین، یکدلی، انتقال فکر سایر معانی: همدلی، هم احساسی، احساس یگانگی (با همدردی: sympathy مقایسه شود)، هیپوتیزم و روانشناسی انتقال فکر [سینما] تشریک احساس
موکد، تاکید شده، باقوت تلفظ شده سایر معانی: مصر، سمج، پا فشار، قاطع، محکم، قرص
مشغول سایر معانی: استعمال کردن، بکار گماشتن، استخدام کردن، مشغول کردن، بکار گرفتن، شغل [ریاضیات] معمول، رایج
تصویب، بصورت قانون در امدن سایر معانی: وضع، رواگانی، (آنچه که وضع یا تصویب شده است) قانون، لایحه، مصوبه [حقوق] قانونگذاری، تصویب قانون، قانون، مقررات
مینا، لعاب، مینایی، مینا ساختن، میناکاری کردن، لعاب دادن سایر معانی: لعاب (که به سفال و فلز و غیره می دهند)، لاب، لایه آب، لیزابه، لعابدار کردن، مینادار کردن، لعاب زدن به، با رنگ های گوناگون ...
تشویق، پشت گرمی، دل گرمی، ترغیب، تشجیع سایر معانی: خواهانسازی، ایزانش، برآغالش، (چیز یا کسی که تشویق می کند) مشوق، انگیزان، انگیزگر
(verb transitive) به مخاطره انداختن، در معرض خطر گذاشتن
تودغدۀ درونریزـ غیرفعال [علوم پایۀ پزشکی] تودغدهای در غدۀ زیرمغزی که هیچ هورمونی را بیش از مقدار طبیعی ترشح نمیکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
موهبت، اعطا، دارا سایر معانی: وقف، موقوفه، بخشش، دهش، عطیه، پیشیارش، شاد داد، اهداییه، (استعداد طبیعی و غیره) ودیعه، نعمت، داده، بهره مند سازی، دادن، ودیعه سپاری (استعداد و غیره)، پیوانش [حق ...
مهندسی سایر معانی: (طرح ریزی ساختمان و اداره ی راه و پل و کارخانه و غیره) برنامه ریزی و اجرا [عمران و معماری] مهندسی - بررسی فنی [برق و الکترونیک] مهندسی تخصصی که در آن دانشهایی از علوم ریاض ...