endowment
معنی
موهبت، اعطا، دارا
سایر معانی: وقف، موقوفه، بخشش، دهش، عطیه، پیشیارش، شاد داد، اهداییه، (استعداد طبیعی و غیره) ودیعه، نعمت، داده، بهره مند سازی، دادن، ودیعه سپاری (استعداد و غیره)، پیوانش
[حقوق] (عمل) وقف، هبه، اعطاء
سایر معانی: وقف، موقوفه، بخشش، دهش، عطیه، پیشیارش، شاد داد، اهداییه، (استعداد طبیعی و غیره) ودیعه، نعمت، داده، بهره مند سازی، دادن، ودیعه سپاری (استعداد و غیره)، پیوانش
[حقوق] (عمل) وقف، هبه، اعطاء
دیکشنری
کمک هزینه
اسم
gift, blessing, endowmentموهبت
endowment, dispensation, vouchsafementاعطا
endowment, possessorدارا
ترجمه آنلاین
وقف
مترادف
award ، benefaction ، benefit ، bequest ، bestowal ، boon ، bounty ، dispensation ، donation ، fund ، funding ، gifting ، grant ، gratuity ، income ، inheritance ، largess ، legacy ، nest egg ، pension ، presentation ، property ، provision ، revenue ، stake ، stipend ، subsidy ، trust