معنی

تصویب، بصورت قانون در امدن
سایر معانی: وضع، رواگانی، (آنچه که وضع یا تصویب شده است) قانون، لایحه، مصوبه
[حقوق] قانونگذاری، تصویب قانون، قانون، مقررات

دیکشنری

تصویب
اسم
ratification, approval, passage, enactment, resolution, sanctionتصویب
enactmentبصورت قانون در امدن

ترجمه آنلاین

تصویب

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.