empathy
معنی
تلقین، یکدلی، انتقال فکر
سایر معانی: همدلی، هم احساسی، احساس یگانگی (با همدردی: sympathy مقایسه شود)، هیپوتیزم و روانشناسی انتقال فکر
[سینما] تشریک احساس
سایر معانی: همدلی، هم احساسی، احساس یگانگی (با همدردی: sympathy مقایسه شود)، هیپوتیزم و روانشناسی انتقال فکر
[سینما] تشریک احساس
دیکشنری
یکدلی
اسم
unanimity, empathyیکدلی
suggestion, empathy, dictationتلقین
empathyانتقال فکر
ترجمه آنلاین
همدلی
مترادف
affinity ، appreciation ، being on same wavelength ، being there for someone ، communion ، community of interests ، compassion ، comprehension ، concord ، cottoning to ، good vibrations ، hitting it off ، insight ، picking up on ، pity ، rapport ، recognition ، responsiveness ، soul ، sympathy ، warmth