معنی

مشغول
سایر معانی: استعمال کردن، بکار گماشتن، استخدام کردن، مشغول کردن، بکار گرفتن، شغل
[ریاضیات] معمول، رایج

دیکشنری

به کار گرفته شده
صفت
busy, engaged, occupied, employedمشغول

ترجمه آنلاین

استخدام شده است

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.