مربوط بخوشی ولذت سایر معانی: وابسته به لذت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علف کش سایر معانی: (هر ماده ی شیمیایی برای کشتن علف هرزه) گیاکش، عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود [شیمی] (هر ماده ى شیمیایی براى کشتن علف هرزه ) گیاکش، علف کش [بهداشت] آفت ...
خطر ناک، بسیار دشوار، بسیار نیرومند، وابسته به هرکول سایر معانی: (معمولا h کوچک) تهمتن، نیرومند و درشت اندام، غول پیکر، دشوار، کمرشکن، توان فرسا، وابسته به هرکول (قهرمان افسانه ای)، هرکولی ...
وراثت، انتقال موروثی، تمایل برگشت باصل، تواری، رسیدن خصوصیات جسمی و روحی باری سایر معانی: برماند، مانداک، همه ی ویژگی های ارثی یک نفر، رسیدن خصوصیات جسمی وروحی بارک، توارک [علوم دامی] توارث ...
ارتداد، الحاد، کفر، مسلک خاص، بدعتکاری سایر معانی: از دین برگشتن، کژآیینی، کافر کیشی، وی ستودی، بدعت گذاری، (مجازی - اندیشه ی مخالف سنت و عقاید رسمی و مورد قبول) خلاف اندیشی، دگراندیشی، ناهم ...
گوشه نشین، راهب، عابد، تارک دنیا، منزوی، زاهد گوشه نشین سایر معانی: معتکف، گوشه گیر، مردم گریز، عزلت گرا، کناره گیر، خلوت گرا، نان شیرینی دارای کشمش و گردو، (جانورشناسی)مرغ مگس استوایی (جنس ...
مردد، دو دل، تامل کننده سایر معانی: مولنده، نامطمئن، مذبذب، مرددانه، دودلانه، تردیدآمیز، درنگ کننده
دو دلی، تامل، درنگ سایر معانی: تردید، مولش، مکث
گمراه سایر معانی: (به ویژه در مورد مذهب و اعتقاد) کژآیین، ناساز، ناهماندیش، کژ کیش، ارتداد آمیز، دگراندیش، نابروال (در برابر: راست کیش orthodox)، دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی، مرتد، ...
غایب، پنهان، مخفی، پنهانی، مستور، مکنون سایر معانی: نهان، اسم مفعول فعل: hide، نهفته، پوشیده
خشکیده، کوته نظر، پوست بتن چسبیده سایر معانی: بسیار لاغر، پوست و استخوان، لاغر و مردنی، نحیف، کوتاه فکر، خودرای، خسیس، پوست بتن چسبیده، خشکیده، متعصب، کوتاه فکر
(مصر باستان و غیره - جمع) هیروگلیف، خط تصویری، خط نقشی، وات (حرف الفبا) نقشی، وابسته به خط نقشی، نگاشته شده به خط نقشی، (از نظر فهم) دشوار، بغرنج، دیر فهمیدنی، رمزی، خط هیروگلیف