heresy
معنی
ارتداد، الحاد، کفر، مسلک خاص، بدعتکاری
سایر معانی: از دین برگشتن، کژآیینی، کافر کیشی، وی ستودی، بدعت گذاری، (مجازی - اندیشه ی مخالف سنت و عقاید رسمی و مورد قبول) خلاف اندیشی، دگراندیشی، ناهمرایی، ناهم اندیشی، کیاگنی، فرقه
سایر معانی: از دین برگشتن، کژآیینی، کافر کیشی، وی ستودی، بدعت گذاری، (مجازی - اندیشه ی مخالف سنت و عقاید رسمی و مورد قبول) خلاف اندیشی، دگراندیشی، ناهمرایی، ناهم اندیشی، کیاگنی، فرقه
دیکشنری
ارتداد
اسم
apostasy, heresy, defection, heterodoxy, abjuration, tergiversationارتداد
atheism, heresy, paganism, lapseالحاد
blasphemy, infidelity, heresy, atheism, profanityکفر
heresyمسلک خاص
heresy, schematizationبدعتکاری
ترجمه آنلاین
بدعت
مترادف
agnosticism ، apostasy ، atheism ، blasphemy ، defection ، disbelief ، dissent ، dissidence ، divergence ، error ، fallacy ، heterodoxy ، iconoclasm ، impiety ، infidelity ، misbelief ، nonconformism ، nonconformity ، paganism ، revisionism ، schism ، sectarianism ، secularism ، sin