hidebound
/ˈhaɪdˌbɑːwnd/

معنی

خشکیده، کوته نظر، پوست بتن چسبیده
سایر معانی: بسیار لاغر، پوست و استخوان، لاغر و مردنی، نحیف، کوتاه فکر، خودرای، خسیس، پوست بتن چسبیده، خشکیده، متعصب، کوتاه فکر

دیکشنری

پنهان
صفت
myopic, smug, parochial, hidebound, shortsighted, low-mindedکوته نظر
hideboundپوست بتن چسبیده
seared, dried up, sere, wizen, adust, hideboundخشکیده

ترجمه آنلاین

مخفی شده

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.