hidebound
معنی
خشکیده، کوته نظر، پوست بتن چسبیده
سایر معانی: بسیار لاغر، پوست و استخوان، لاغر و مردنی، نحیف، کوتاه فکر، خودرای، خسیس، پوست بتن چسبیده، خشکیده، متعصب، کوتاه فکر
سایر معانی: بسیار لاغر، پوست و استخوان، لاغر و مردنی، نحیف، کوتاه فکر، خودرای، خسیس، پوست بتن چسبیده، خشکیده، متعصب، کوتاه فکر
دیکشنری
پنهان
صفت
myopic, smug, parochial, hidebound, shortsighted, low-mindedکوته نظر
hideboundپوست بتن چسبیده
seared, dried up, sere, wizen, adust, hideboundخشکیده
ترجمه آنلاین
پنهان شده
مترادف
antipathetic ، averse ، biased ، bigoted ، chauvinistic ، close minded ، communist ، conservative ، contemptuous ، dictatorial ، disdainful ، dogmatic ، fanatical ، fractious ، hateful ، illiberal ، indignant ، individualistic ، inflexible ، irate ، irritable ، jaundiced ، nar