معنی

گوشه نشین، راهب، عابد، تارک دنیا، منزوی، زاهد گوشه نشین
سایر معانی: معتکف، گوشه گیر، مردم گریز، عزلت گرا، کناره گیر، خلوت گرا، نان شیرینی دارای کشمش و گردو، (جانورشناسی)مرغ مگس استوایی (جنس phaethornis)

دیکشنری

گوشه نشین
اسم
hermitزاهد گوشه نشین
hermit, recluse, anchoret, anchorite, solitary, solitudinarianگوشه نشین
hermit, recluse, solitudinarianمنزوی
hermit, religious, ascetic, monkتارک دنیا
monk, cowl, hermit, anchoret, anchorite, asceticراهب
hermit, anchoret, ascetic, eremite, solitaryعابد

ترجمه آنلاین

گوشه نشین

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.