تسلیم شدن، سرسپردن سایر معانی: (با قید شرایط) تسلیم دشمن شدن (در مقابل تسلیم بدون قید و شرط : unconditional surrender)، دست از پایداری کشیدن، ترک مقاومت کردن، سرفرود آوردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست کشیدن، کناره گرفتن از سایر معانی: استعفا دادن، دست کشیدن از
پیش رفتن، مقدم بودن بر، پیش از چیزی واقع شدن سایر معانی: ارجحیت داشتن، (از نظر زمان یا مکان یا رتبه) جلوتر بودن، پیش بودن، قبلا آمدن، ارشدیت داشتن، رجوع شود به: forgo
تسلیم شدن، زه زدن، ای والله گفتن، دست کشیدن
تسلیم شدن، سرسپردن، تمکین کردن، اطاعت کردن، مطیع شدن، فرمانبرداری کردن، حرف شنوی کردن سایر معانی: مطیع بودن، هیرمندی کردن، تسلیم بودن، فرمان بردن، (فرمان یا دستور) انجام دادن، به کار بستن، م ...
ترک دعوی، چشم پوشیدن از، واگذار کردن سایر معانی: ترک ادعا، گذشتن از حق خود [حقوق] واگذار کردن، بری الذمه کردن، ترک دعوی، اعراض از ادعا یا حق مالکیت، امضاء سند ابراء، سند ابراء ...
انصراف سایر معانی: انصراف
دادن، ارائه دادن، تحویل دادن، در اوردن، ترجمه کردن، تسلیم داشتن سایر معانی: عرضه کردن، تسلیم کردن، صرفنظر کردن، واگذار کردن، عمل به مثل کردن، جواب دادن، تلافی کردن، پس دادن، بازگرداندن، پس ف ...
تفویض کردن، دست کشیدن، مستعفی شدن، کناره گرفتن، استعفا دادن از سایر معانی: استعفا دادن، کناره گیری کردن، صرفنظر کردن، دست برداشتن، چشم پوشیدن، سپردن، واگذار کردن، (معمولا با: -self) رضایت دا ...
کناره گیری کردن، با تعظیم خارج شدن، کنار کشیدن، استراحت کردن، پس رفتن، منزوی شدن، بازنشسته کردن یا شدن سایر معانی: (به جای خلوت یا دورافتاده) رفتن، (مجازی) پناه بردن، به بستر رفتن، (ارتش - ع ...
فدیه، فدا، قربانی برای شفاعت، قربانی کردن جانبازی، قربانی، ذبح کردن، فدا کردن، قربانی دادن سایر معانی: حیوان یا هر چیزی که قربانی می شود، فداکاری، از خود گذشتگی، جانفشانی، جانبازی، ایثارگری، ...
واگذاری، سرافکندگی، تابع، انقیاد، تسلیم، تفویض، اطاعت، فرمان برداری، اظهاراطاعت سایر معانی: رضا، رضایت، گردن نهی، تن در دهی، تقدیم، (برای تصویب یا رسیدگی) ارائه، دادن، عرضه، هر چیزی که ارسال ...