quitclaim
معنی
ترک دعوی، چشم پوشیدن از، واگذار کردن
سایر معانی: ترک ادعا، گذشتن از حق خود
[حقوق] واگذار کردن، بری الذمه کردن، ترک دعوی، اعراض از ادعا یا حق مالکیت، امضاء سند ابراء، سند ابراء
سایر معانی: ترک ادعا، گذشتن از حق خود
[حقوق] واگذار کردن، بری الذمه کردن، ترک دعوی، اعراض از ادعا یا حق مالکیت، امضاء سند ابراء، سند ابراء
دیکشنری
بیرون آمدن
اسم
acquittance, quitclaimترک دعوی
فعل
waive, forgo, quitclaim, spareچشم پوشیدن از
concede, cede, assign, relegate, give, quitclaimواگذار کردن
ترجمه آنلاین
ترک ادعا
مترادف
abandonment ، abjuration ، abnegation ، abstention ، cancellation ، demission ، denial ، disavowal ، disclaimer ، eschewal ، eschewing ، forbearing ، forswearing ، giving up ، rebuff ، refusal ، relinquishment ، remission ، renouncement ، renunciation ، repeal ، repudiation ، resignation ، sacrifice ، self abnegation ، self denial ، self sacrifice ، spurning ، surrender ، veto ، waiver ، yielding