capitulate
معنی
تسلیم شدن، سرسپردن
سایر معانی: (با قید شرایط) تسلیم دشمن شدن (در مقابل تسلیم بدون قید و شرط : unconditional surrender)، دست از پایداری کشیدن، ترک مقاومت کردن، سرفرود آوردن
سایر معانی: (با قید شرایط) تسلیم دشمن شدن (در مقابل تسلیم بدون قید و شرط : unconditional surrender)، دست از پایداری کشیدن، ترک مقاومت کردن، سرفرود آوردن
دیکشنری
سرزنش کردن
فعل
surrender, give in, submit, capitulate, succumb, deferتسلیم شدن
capitulate, obeyسرسپردن
ترجمه آنلاین
تسلیم شدن
مترادف
bow ، buckle under ، cave in ، cede ، come across ، come to terms ، concede ، defer ، fold ، give away the store ، give out ، give up ، knuckle under ، put out ، relent ، submit ، succumb ، surrender ، yield