forego
معنی
پیش رفتن، مقدم بودن بر، پیش از چیزی واقع شدن
سایر معانی: ارجحیت داشتن، (از نظر زمان یا مکان یا رتبه) جلوتر بودن، پیش بودن، قبلا آمدن، ارشدیت داشتن، رجوع شود به: forgo
سایر معانی: ارجحیت داشتن، (از نظر زمان یا مکان یا رتبه) جلوتر بودن، پیش بودن، قبلا آمدن، ارشدیت داشتن، رجوع شود به: forgo
دیکشنری
فراموش شده
فعل
go forward, jut, proceed, precess, advance, foregoپیش رفتن
foregoمقدم بودن بر
foregoپیش از چیزی واقع شدن
ترجمه آنلاین
چشم پوشی