انکار کردن، منکر شدن، رد کردن سایر معانی: حاشا کردن، زیر (چیزی) زدن، باطل شمردن، نپذیرفتن، شانه خالی کردن، (ازدواج یا نامزدی را) لغو کردن، به هم زدن، جدا شدن [حقوق] رد و نفی کردن، انکار کردن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترمیم کردن، پس دادن، تعمیر کردن، اعاده دادن، بحال اول بر گرداندن، اعاده کردن، مسترد داشتن، باز دادن سایر معانی: (چیز گرفته شده را) باز گرداندن، پسداد کردن، مسترد کردن، در جای خود قرار دادن، ...
دستکاری کردن، رتوشه کردن سایر معانی: (عکاسی و نقاشی و غیره) رتوش کردن، رتوش، (عکس) رتوش شده، (نوشته و غیره) حک و اصلاح کردن، ویراستن، حک و اصلاح، ویراستاری، ویرایشگری، درعکاسی رتوشه کردن ...
بازیابی سایر معانی: بازپس گیری، اعاده، بازآوری، بازیافت [کامپیوتر] بازیابی [آب و خاک] بازیابی
پشت، بدبختی، شکست، معکوس، وارونه، معکوس کننده، واژگون کردن، برگشتن، نقض کردن، بر گرداندن، پشت و رو کردن، وارونه کردن سایر معانی: پشت به رو، عقب به جلو، بالا پایین، واژگونه، مقلوب، باژگون، بر ...
ریشه، اصل، زمینه، پایه، اساس، بنیاد، عنصر، بن، بنیان، فرزند، اصول، سر چشمه، بنه، پوزه بخاک مالیدن، از عددی ریشه گرفتن، ریشه کن کردن، ریشه دار کردن، داد زدن سایر معانی: ریشه ی هوایی aerial ro ...
تحصیل، تعلیم، تدریس، کسب دانش سایر معانی: آموزش (در مدرسه و غیره)، شهریه، هزینه ی تحصیل، schoolfellow تدریس
ازمایش، پرتاب، رموک، خجول، کمرو، محجوب، خجالتی، ترسو، خجل، رم کردن، از جا پریدن، پرت کردن سایر معانی: پرآزرم، زودشرم، (جانور) رموک، رمو، یکه خوردن، کمرویی کردن، محتاط شدن، خود را عقب کشیدن، ...
گوشه نشین، عابد، پرت، منزوی، تک، منفرد، مجرد، تنها سایر معانی: یکه و تنها، فقط، فرد، منحصر بفرد، یگانه، دور افتاده، خلوت، (گیاه شناسی) تک رست، (جانور شناسی) تک زی، غیر اجتماعی
پنهانگاه، ذخیره کردن، انباشتن، انبار کردن سایر معانی: (در محل مخفی) برای روز مبادا ذخیره کردن، پنهان کردن، قایم کردن، اندوختن، هر چیز نهفته شده، نهانگاه، محل پنهان کردن، مخفیگاه، انبار، گنجی ...
اواره، هرزه روییدن سایر معانی: (از قافله یا گروه) جدا شدن، به راه خود رفتن، عقب ماندن، به طور نامرتب روی دادن (یا آمدن یا رفتن و غیره)، (گیسو) ژولیده بودن، ژولیدن، (جامه) بدآویختن، بدقواره ب ...
درونی، خصوصی، ذهنی، فاعلی، وابسته بطرز تفکر شخص سایر معانی: ویری، شخصی، فردی، نظری، تصوری، انگاشتی، وابسته به تصور و تحلیل خود هنرمند، خود انگاشتی، درونزاد، خیالی، دریاخته، ذهن گرا، ذهن گرای ...