معنی
سایر معانی: پرآزرم، زودشرم، (جانور) رموک، رمو، یکه خوردن، کمرویی کردن، محتاط شدن، خود را عقب کشیدن، منصرف شدن، کم آوردن، کم داشتن، خجولانه، با کمرویی، مواظب، ملاحظه کار، پیرانگر، (به ویژه گیاه) کم بار، بد میوه، (امریکا - خودمانی - پوکر) بدهکار، (با: on یا of) دارای کمبود پول، انداختن، شوت کردن، (عامیانه) آزمودن، انجام دادن