schooling
معنی
تحصیل، تعلیم، تدریس، کسب دانش
سایر معانی: آموزش (در مدرسه و غیره)، شهریه، هزینه ی تحصیل، schoolfellow تدریس
سایر معانی: آموزش (در مدرسه و غیره)، شهریه، هزینه ی تحصیل، schoolfellow تدریس
دیکشنری
آموزش و پرورش
اسم
study, schooling, training, securement, acquirementتحصیل
training, teaching, schooling, doctrine, pedagogy, didacticsتعلیم
tuition, training, docent, schoolingتدریس
schooling, schoolfellowکسب دانش
ترجمه آنلاین
تحصیل در مدرسه
مترادف
apprenticeship ، background ، book learning ، brainwashing ، breeding ، catechism ، civilization ، coaching ، cultivation ، culture ، direction ، discipline ، drilling ، edification ، enlightenment ، erudition ، finish ، guidance ، improvement ، inculcation ، indoctrination ، information ، instruction ، learnedness ، learning ، literacy ، nurture ، pedagogics ، pedagogy ، preparation ، propagandism ، proselytism ، reading ، rearing ، refinement ، scholarship ، science ، study ، teaching ، training ، tuition ، tutelage ، tutoring