معنی

دستکاری کردن، رتوشه کردن
سایر معانی: (عکاسی و نقاشی و غیره) رتوش کردن، رتوش، (عکس) رتوش شده، (نوشته و غیره) حک و اصلاح کردن، ویراستن، حک و اصلاح، ویراستاری، ویرایشگری، درعکاسی رتوشه کردن

دیکشنری

روتوش
فعل
manipulate, retouchدستکاری کردن
retouchرتوشه کردن

ترجمه آنلاین

روتوش

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.