در موقعیت بسیار بدی قرار دادن، در معرض خطر (و غیره) قرار دادن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کج شدن سایر معانی: کشتی را روی ساحل به پهلو خواباندن (به منظور تعمیر یا رنگ زدن ته آن)، (کشتی به پهلو خوابیده در ساحل را) تعمیر و درزگیری کردن، یک وری کردن یا شدن، کج شدن یا کردن، (کشتی و غی ...
غوطه، اردک، مرغابی، غوص، اردک ماده، غوص کردن، زیر اب رفتن، غوطه ور ساختن، غوطه زدن، غوطهور شدن سایر معانی: (امریکا - خودمانی) آدم، شخص، کس، (جانورشناسی) مرغابی، اردک (نام کلی چندین گونه مرغ ...
لکنت زبان پیدا کردن، گیر کردن، بالکنت گفتن، با شبهه و تردید سخن گفتن، تزلزل یا لغزش پیدا کردن سایر معانی: تلوتلو خوردن، با تزلزل راه رفتن، لرزان لرزان رفتن، سکندری خوران راه رفتن، بلخشیدن، س ...
اشتباه، لغزش، سفره ماهی، نوعی ماهی پهن، بال بال زدن، دست و پا کردن، در گل تقلا کردن سایر معانی: (در گل و لای یا برف و غیره) گیر کردن، تقلا کردن، (با زحمت) حرکت کردن، دست و پا زدن، (مجازی) با ...
اسم مفعول فعل: رجوع شود به: forsake، واگذاشتن، ول کردن، ترک کردن، ترک گفتن، دست کشیدن از
تشنجی، نامنظم رونده سایر معانی: وابسته به حرکت لقوه مانند یا ناگهانی، لقوه ای، پر تکان، (گوشت تراشه شده و خشکانده شده در آفتاب یا گرمخانه به ویژه گوشت گاو) گوشت خشک، متناوب، خشکانده شده در ا ...
گوش پوش، پس زدن دهنه اسب، گوشک، دیرک، قالب زدن، هر عضو جلو امده چیزی، تیر، اویزه، کودن، ادم کله خر، بزور کشیدن، کشیدن و بردن، گنجانیدن سایر معانی: (چیز سنگین را) کشان کشان بردن، دنبال خود کش ...
حلقه، قرقره، ماسوره، چرخک، قرقره فیلم، حلقه فیلم، نخ پیچیده بدور قرقره، پشت سر هم، چرخیدن، گیج خوردن، یله رفتن، تلو تلو خوردن سایر معانی: (مثلا در اثر مستی یا ضربه) تلوتلو خوردن، گیج رفتن، پ ...
لنگیدن، تلو تلو خوردن، گیج خوردن، یله رفتن، تردید داشتن، بتناوب کار کردن سایر معانی: پیلی پیلی خوردن، سکندری رفتن، ناویدن، گیج گیج خوردن، (مثلا با زدن ضربه) به تلوتلو خوردن انداختن، گیج کردن ...
منحرف کردن، عدول کردن، کج شدن، طفره زدن، منحرف شدن سایر معانی: ویراژدادن، تغییر جهت دادن، چپ راست رفتن، مار پیچ رفتن، (ناگهان) پیچیدن، چپ راست روی، تغییر جهت ناگهانی، پیچ ناگهانی ...
برگشتن، واژگون کردن، از سر افتادن سایر معانی: فرو افتادن، واژگون شدن، نگونسار شدن، فرو افکندن، از سر انداختن، نگونسار کردن [زمین شناسی] واژگونی - واژگونی هنگامی اتفاق می افتد که یک گسیختگی ک ...