معنی

برگشتن، واژگون کردن، از سر افتادن
سایر معانی: فرو افتادن، واژگون شدن، نگونسار شدن، فرو افکندن، از سر انداختن، نگونسار کردن
[زمین شناسی] واژگونی - واژگونی هنگامی اتفاق می افتد که یک گسیختگی کششی در مواد یا یک گوه یخی یا گیاهی یا سایر عوامل ناپایداری سبب چرخش حول یک نقطه شوند.

دیکشنری

سرنگونی
فعل
overturn, topple, upset, reverseواژگون کردن
rebound, return, come back, remount, reverse, toppleبرگشتن
toppleاز سر افتادن

ترجمه آنلاین

سرنگون کردن

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.