careen
معنی
کج شدن
سایر معانی: کشتی را روی ساحل به پهلو خواباندن (به منظور تعمیر یا رنگ زدن ته آن)، (کشتی به پهلو خوابیده در ساحل را) تعمیر و درزگیری کردن، یک وری کردن یا شدن، کج شدن یا کردن، (کشتی و غیره) به یک سوخم کردن یا شدن، (به ویژه هنگام حرکت سریع) به این ور و آن ور تمایل پیدا کردن، لمبر خوردن، تلوتلو خوردن
سایر معانی: کشتی را روی ساحل به پهلو خواباندن (به منظور تعمیر یا رنگ زدن ته آن)، (کشتی به پهلو خوابیده در ساحل را) تعمیر و درزگیری کردن، یک وری کردن یا شدن، کج شدن یا کردن، (کشتی و غیره) به یک سوخم کردن یا شدن، (به ویژه هنگام حرکت سریع) به این ور و آن ور تمایل پیدا کردن، لمبر خوردن، تلوتلو خوردن
دیکشنری
مراقبت
فعل
tilt, slant, lean, careen, swerve, heelکج شدن