flounder
معنی
اشتباه، لغزش، سفره ماهی، نوعی ماهی پهن، بال بال زدن، دست و پا کردن، در گل تقلا کردن
سایر معانی: (در گل و لای یا برف و غیره) گیر کردن، تقلا کردن، (با زحمت) حرکت کردن، دست و پا زدن، (مجازی) با اشکال حرکت کردن، (هنگام صحبت و نطق یا اجرا و غیره) دست و پای خود را گم کردن، دستپاچه شدن، به تته پته افتادن، (جانورشناسی) سفره ماهی (تیره های bothidae و pleuronectidae)
سایر معانی: (در گل و لای یا برف و غیره) گیر کردن، تقلا کردن، (با زحمت) حرکت کردن، دست و پا زدن، (مجازی) با اشکال حرکت کردن، (هنگام صحبت و نطق یا اجرا و غیره) دست و پای خود را گم کردن، دستپاچه شدن، به تته پته افتادن، (جانورشناسی) سفره ماهی (تیره های bothidae و pleuronectidae)
دیکشنری
خرچنگ
اسم
flounderسفره ماهی
flounderنوعی ماهی پهن
wrong, mistake, error, fault, fumble, flounderاشتباه
slip, slide, slippage, lapse, stumble, flounderلغزش
فعل
flounder, struggleدست و پا کردن
flounderدر گل تقلا کردن
flutter, bat, flounderبال بال زدن
ترجمه آنلاین
دست و پا کردن
مترادف
blunder ، bobble ، cast about ، come apart at the seams ، drop the ball ، fall down ، flop ، flummox ، foul up ، fumble ، go at backwards ، go to pieces ، grope ، labor ، lurch ، make a mess of ، miss one's cue ، muddle ، plunge ، pratfall ، screw up ، slip up ، snafu ، strive ، stub one's toe ، stumble ، thrash ، toil ، toss ، travail ، trip up ، tumble ، wallow ، work at