معنی

گوش پوش، پس زدن دهنه اسب، گوشک، دیرک، قالب زدن، هر عضو جلو امده چیزی، تیر، اویزه، کودن، ادم کله خر، بزور کشیدن، کشیدن و بردن، گنجانیدن
سایر معانی: (چیز سنگین را) کشان کشان بردن، دنبال خود کشیدن و بردن، خرکش کردن، به خرکشیدن، (قدیمی) خرکشی، (بدون دلیل کافی) مطلبی را وارد بحث یا مکالمه کردن، گریز زدن (به)، (اسکاتلند) گوش، هر چیز گوش مانند یا گیره مانند که با آن چیزی را نگه می دارند، قلاب، گیره، حلقه ی افسار اسب (درشکه یا گاری و غیره) که تیر وسط از میان آن رد می شود، (آکسل یا محور چرخ) میله یا پیچ سر محور (که چرخ در آن قرار می گیرد و با مهره یا lug nut در جای خود نگه داشته می شود)، جعبه ی کم عمق (برای ارسال میوه و سبزیجات)، مخفف: lugsail، دسته یاهرچیزی که بوسیله ان چیزی را حمل یا بیاویزند، عذاب دادن
[سینما] بست
[عمران و معماری] قلاب - گوشواره - گیره - میله
[زمین شناسی] موج شکن اصلی- قلاب -گوشواره -گیره

دیکشنری

لو
اسم
lugپس زدن دهنه اسب
mumps, lug, parotitisگوشک
earmuff, lugگوش پوش
appendix, lug, pendantاویزه
pole, mast, pillar, lugدیرک
bar, shot, arrow, firing, fire, lugتیر
bonehead, lug, jackassادم کله خر
hammerhead, midget, dunce, birdbrain, dunderhead, lugکودن
lugقالب زدن
lugهر عضو جلو امده چیزی
فعل
lugکشیدن و بردن
drag, lugبزور کشیدن
lugگنجانیدن

ترجمه آنلاین

پره

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.