معنی
سایر معانی: (چیز سنگین را) کشان کشان بردن، دنبال خود کشیدن و بردن، خرکش کردن، به خرکشیدن، (قدیمی) خرکشی، (بدون دلیل کافی) مطلبی را وارد بحث یا مکالمه کردن، گریز زدن (به)، (اسکاتلند) گوش، هر چیز گوش مانند یا گیره مانند که با آن چیزی را نگه می دارند، قلاب، گیره، حلقه ی افسار اسب (درشکه یا گاری و غیره) که تیر وسط از میان آن رد می شود، (آکسل یا محور چرخ) میله یا پیچ سر محور (که چرخ در آن قرار می گیرد و با مهره یا lug nut در جای خود نگه داشته می شود)، جعبه ی کم عمق (برای ارسال میوه و سبزیجات)، مخفف: lugsail، دسته یاهرچیزی که بوسیله ان چیزی را حمل یا بیاویزند، عذاب دادن
[سینما] بست
[عمران و معماری] قلاب - گوشواره - گیره - میله
[زمین شناسی] موج شکن اصلی- قلاب -گوشواره -گیره