کاوش کردن، اکتشاف کردن، سیاحت کردن، پیگردی کردن سایر معانی: (سفر اکتشافی کردن) سیاحت کردن، بازدید کردن، گشتن، یابندگی کردن، یابیدن، جهان پژوهی کردن، گیتی پژوهی کردن، (بادقت مورد) بررسی و امت ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] سمت نمای پوینده یک سمت نمای سبک وزن و فشرده با یک ستون پایین و منشور بازتابی که از درون آن، عدسی چشمی را می توان دید. مترادف: سمت نمای گیل.
[کامپیوتر] جستجوگر اینترنتی میکروسافت - نگاه کنید به World wide web ; browser .
رجوع شود به: inquire، بازجویی کردن، تحقیق کردن، جویاشدن، سراه گرفتن، جستجوکردن
دستمالی، در تاریکی پی چیزی گشتن، ازمودن، کورمالی کردن سایر معانی: کورمال کورمال رفتن، (در تاریکی) جستجو کردن، کورمال کردن، (خودمانی - عشقبازی) دست به بدن دیگری مالیدن، لمس کردن، جستجو (در تا ...
(گشت نظامی) جلو دار، سرباز پیشگام، سرباز پیشگام سر کرده، پیشگام
غارتگری، زیاد کاوش کردن، جستجو کردن، چپاول کردن، غارت کردن، لخت کردن سایر معانی: (برای یافتن) زیرورو کردن، کاویدن، (دقیقا دنبال چیزی) گشتن، چپو کردن، به یغما بردن، دستبرد زدن
موشکافی کردن، مورد مداقه قرار دادن، بدقت بررسی کردن سایر معانی: (با دقت) نگریستن، وارسی کردن، پشت و روی چیزی را امتحان کردن، (دقیقا) معاینه کردن، خواندن، ژرف نگری کردن
طلب کردن، طلبیدن، جستجو کردن، پیگردی کردن، پوییدن، جوییدن سایر معانی: (دنبال چیزی) گشتن، در پی چیزی بودن، توزیدن، توختن، پناه جستن (در محلی)، پناه بردن، جویا شدن، خواستار شدن، خواستگار بودن ...
محتکر، سفته باز، زمین خوار سایر معانی: محتکر، سفته باز، زمین خوار
کشف نشده، نایافته سایر معانی: ناشناخته، مخفیانه
بیگانه، نا شناس، نا شناخت، ناشناخته، نااشنا سایر معانی: ناآشنا، غریبه، نابلد، عجیب، نااشنایی