معنی

غارتگری، زیاد کاوش کردن، جستجو کردن، چپاول کردن، غارت کردن، لخت کردن
سایر معانی: (برای یافتن) زیرورو کردن، کاویدن، (دقیقا دنبال چیزی) گشتن، چپو کردن، به یغما بردن، دستبرد زدن

دیکشنری

خرابکاری
اسم
plunder, marauding, plundering, pillaging, sack, ransackغارتگری
فعل
plunder, loot, loot, ransack, pillage, robغارت کردن
fleece, ransack, strip, harry, pluck, rake upلخت کردن
search, seek, scour, look for, attempt, ransackجستجو کردن
ransackزیاد کاوش کردن
despoil, foray, maraud, ransack, spoliate, swoopچپاول کردن

ترجمه آنلاین

غارت کردن

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.