point man
معنی
(گشت نظامی) جلو دار، سرباز پیشگام، سرباز پیشگام سر کرده، پیشگام
دیکشنری
مرد نقطه
ترجمه آنلاین
مرد نقطه ای
مترادف
explorer ، guide ، leader ، pathfinder ، player ، playmaker ، point ، scout ، trailblazer ، trailbreaker