expedition
/ˌek.spəˈdɪʃ.ən/

معنی

سرعت، تسریع، سفر، اردوکشی، هیئت اعزامی
سایر معانی: گسیل، اعزام (به ماموریت یا سفر یا اکتشاف یا کارزار)، روانه سازی، (اشخاص یا کشتی ها و غیره) اعزام شده، اعزامی، گسیلی، گسیلشی، گروه اعزامی، ماموریت، گمارش، دستور بری، تندی، شتاب، چستی، جلدی
[کوه نوردی] هیئت، کاروان

دیکشنری

اکسپدیشن
اسم
travel, trip, journey, tour, voyage, expeditionسفر
expeditionاردوکشی
speed, velocity, rapidity, rate, pace, expeditionسرعت
acceleration, speed-up, precipitation, expeditionتسریع
expeditionهيئت اعزامی

ترجمه آنلاین

اعزام

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.