دمدمی مزاجی، تغییر پذیری، نرم شدنی، تاشدنی، انحناء پذیری سایر معانی: انحناء پذیری، تغییر پذیری، نرم شدنی، تاشدنی، دمدمی مزاجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طرح، تمدید، امتداد، نقشه کشی طبق مقیاس معینی سایر معانی: تمدید، امتداد، نقشه کشی طبق مقیاس معینی [ریاضیات] امتداد
مجاورت، نزدیکی، نزدیک بودن، قرابت سایر معانی: جوار [عمران و معماری] مجاورت - نزدیکی [برق و الکترونیک] تقرب، مجاورت [صنعت] نزدیکی، تقریب [ریاضیات] نزدیکی، مجاورت، همسایگی ...
اماده، حی و حاضر، فراهم، مهیا، موجود، اماده کردن، مهیا کردن، حاضر کردن سایر معانی: آماده، حاضر، تیار، روبراه، علاقمند، مشتاق، مایل، مستعد، کمربسته، میان بسته، در پی بهانه، در شرف، متمایل، من ...
حصول، بهبودی، ترمیم، جبران، بهبود، وصول، بهوش امدن، تحصیل چیزی، استرداد، باز یافت، بخودایی سایر معانی: بازیابی، بازستانی، اعاده، سالم شدن، شفا، (پس از پرواز فضایی) بازیابی کلاهک یا کابین، با ...
اصلاح کردن، برطرف کردن، جبران کردن، تصحیح کردن، یکسو کردن سایر معانی: درست کردن، راست داشت کردن، سهی کردن، ویراستن، سامان دادن، (شیمی) دو تقطیری کردن، دوباره تقطیر کردن، (برق) یکسو کردن، (بر ...
اسایش دهنده، رهائی دهنده، گره گشا
تسلیم، راضی، پذیرا، حاکی از تسلیم، تن بقضاداده، تن برضا خدا داده، تسلیم پیشامدیا تقدیر، مسلم
غرامت دادن، پس دادن، بحال اول بر گرداندن، اعاده کردن سایر معانی: پس دادن، بحال اول برگرداندن، اعاده کردن
موضوع فرعی، نمایش فرعی، انحراف اتفاقی سایر معانی: نمایش جنبی (بویژه در سیرک)، نمایش فرعی، موضوع فرعی [سینما] نمایش جنبی - برنامه فرعی
مادون، تابع، مرئوس، پایینی، فرعی، مرئوس، تابع، وابسته، مادون، فرمانبردار، مطیع، تابع قرار دادن، زیردست یا مطیع کردن سایر معانی: زیر دست، دون پایه، ثانوی، یاور، دوم، تحت انقیاد، تحت استیلا، ( ...
التماس، استدعاء، تضرع سایر معانی: استدعا، تمنا، خواهش، تقاضا