restitute
معنی
غرامت دادن، پس دادن، بحال اول بر گرداندن، اعاده کردن
سایر معانی: پس دادن، بحال اول برگرداندن، اعاده کردن
سایر معانی: پس دادن، بحال اول برگرداندن، اعاده کردن
دیکشنری
بازپرداخت
فعل
restitute, restoreبحال اول بر گرداندن
give back, return, refund, repay, restore, restituteپس دادن
restore, restituteاعاده کردن
compensate, make restitution, pay damages, pay for a loss, restituteغرامت دادن
ترجمه آنلاین
استرداد
مترادف
adjust ، balance ، compensate ، give back ، honor a claim ، indemnify ، make amends ، make good ، make repayment ، make up for ، pay back ، recompense ، recoup ، redeem ، redress ، reimburse ، relinquish ، remit ، remunerate ، repay ، restore ، reward ، settle