واکشش [اَرتاپزشکی] جدا کردن دو استخوان یا دو قطعۀ مفصلی ازطریق کشش
واژههای مصوب فرهنگستان
دیوانگی، گیجی، حواس پرتی سایر معانی: موجب حواس پرتی، پرت اندیش ساز، سرگرمی، تفریح (آنچه که حواس را به چیز دیگری معطوف می کند)، ماژ، پرت اندیشی، پرشیدگی، شوریدگی، پریشانی، سردرگمی، درماندگی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیوانه کردن، از خود بی خود کردن
ژولیدگی، سرافکندگی، پریشانی، گیجی، اغتشاش، دست پاچگی، درهم و برهمی، اغفال، اشتباهی گرفتن، اسیمگی سایر معانی: سر در گمی، بهت، حیرت، آشفتگی، اختلال (حواس یا اوضاع)، سرگشتگی، بی ترتیبی، به هم ر ...
تظاهر، وانمود، ظاهری، نمایش دروغی، حمله خدعه امیز، وانمود کردن سایر معانی: (در مشت زنی یا عملیات جنگی ـ برای گمراه سازی حریف تظاهر به حمله کردن) تک نمایی، حمله ی دروغی، حمله ی وانمودین، وانم ...
سرگرمی، کار ذوقی، اسب کوچک اندام، مشغولیات سایر معانی: (کاری که بخاطر ذوق و علاقه انجام شود نه وظیفه یا مزد) سرگرمی، خواهکاری، خواهکاره، تفنن، (قدیمی) اسب میان اندام تندرو، اسب پرزور، رجوع ش ...
عصبانی کردن، دیوانه کردن، دیوانه شدن سایر معانی: دیوانه کردن یا شدن
گیج سازی، مشکل وپیچیده سازی سایر معانی: گیج سازی، مشکل وپیچیده سازی
تمایل، شیفتگی، کار مقدم، اشغال قبلی سایر معانی: توجه فکری، فکر و ذکر، اشتغال فکری
حیرت، سرگشتگی، بغرنجی سایر معانی: حیرت، سرگشتگی، بغرنجی
کار یا چیز فرعی، از بازی یا معرکه خارج کردن سایر معانی: (بویژه ورزش) از شرکت بازداشتن یا بازماندن، (فوتبال و تنیس و غیره) هر یک از دو خط طرفین زمین، خط جانبی، (جمع) زمین خارج از هر یک از این ...
بریدن استخوان برای افزایش طول آن بهمنظور اینکه دو قطعۀ استخوانی تا زمان جوش خوردن از هم جدا نگه داشته شوند [اَرتاپزشکی]