confusion
/kənˈfjuːʒn̩/

معنی

ژولیدگی، سرافکندگی، پریشانی، گیجی، اغتشاش، دست پاچگی، درهم و برهمی، اغفال، اشتباهی گرفتن، اسیمگی
سایر معانی: سر در گمی، بهت، حیرت، آشفتگی، اختلال (حواس یا اوضاع)، سرگشتگی، بی ترتیبی، به هم ریختگی، هرج و مرج، در هم آشفتگی، نابسامانی، سراسیمگی، عوضی گرفتن، به جا نیاوردن، اشتباه گرفتن
[ریاضیات] اختلاط
[روانپزشکی] کنفوزیون

دیکشنری

گیجی
اسم
confusion, bewilderment, stupor, distraction, stun, stupefactionگیجی
confusion, turbulence, commotion, sedition, anarchy, disarrayاغتشاش
distress, confusion, turmoil, depression, agitation, desolationپریشانی
clutter, mash, disarray, muss, welter, confusionدرهم و برهمی
deception, delusion, confusion, elusion, hallucinationاغفال
confusion, bafflement, fluster, hurry, precipitation, boo-booدست پاچگی
confusionاشتباهی گرفتن
confusionاسیمگی
shame, abashment, confusion, humbleness, lowliness, mortificationسرافکندگی
disarrangement, abashment, bewilderment, confusion, derangement, disarrayژولیدگی

ترجمه آنلاین

گیجی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.