معنی

تظاهر، وانمود، ظاهری، نمایش دروغی، حمله خدعه امیز، وانمود کردن
سایر معانی: (در مشت زنی یا عملیات جنگی ـ برای گمراه سازی حریف تظاهر به حمله کردن) تک نمایی، حمله ی دروغی، حمله ی وانمودین، وانمودگری، فریبکاری، (ارتش و مشت زنی و شمشیر بازی و غیره) حمله ی دروغین کردن، تک نمایی کردن، حمله ی وانمودین کردن، وانمودگری کردن، فریبکاری کردن، خدعه
[فوتبال] تظاهر کردن

دیکشنری

فینت
اسم
feint, pretense, ostensibility, pretenceظاهری
feint, pretension, simulation, affectation, fakery, make-believeوانمود
feintنمایش دروغی
demonstration, pretense, affectation, pretension, ostentation, feintتظاهر
feintحمله خدعه امیز
فعل
feign, pretend, fake, seem, feint, representوانمود کردن

ترجمه آنلاین

ظاهری

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.