sideline
معنی
کار یا چیز فرعی، از بازی یا معرکه خارج کردن
سایر معانی: (بویژه ورزش) از شرکت بازداشتن یا بازماندن، (فوتبال و تنیس و غیره) هر یک از دو خط طرفین زمین، خط جانبی، (جمع) زمین خارج از هر یک از این دو خط، (راه آهن یا خط لوله و غیره) راه فرعی، لوله ی انشعابی، محصول فرعی، کار فرعی، خطوط طرفین میدان بازی
[فوتبال] خط کناری زمین - خطوط طرفین زمین بازی
سایر معانی: (بویژه ورزش) از شرکت بازداشتن یا بازماندن، (فوتبال و تنیس و غیره) هر یک از دو خط طرفین زمین، خط جانبی، (جمع) زمین خارج از هر یک از این دو خط، (راه آهن یا خط لوله و غیره) راه فرعی، لوله ی انشعابی، محصول فرعی، کار فرعی، خطوط طرفین میدان بازی
[فوتبال] خط کناری زمین - خطوط طرفین زمین بازی
دیکشنری
حاشیه
اسم
sidelineکار یا چیز فرعی
فعل
sidelineاز بازی یا معرکه خارج کردن
ترجمه آنلاین
حاشیه
مترادف
distraction ، diversion ، hobby ، leisure activity ، leisure pursuit ، moonlighting ، recreation ، second job ، side job ، side project ، subsidiary