[زمین شناسی] سیستم هاى اعلام خطر رادارى(dew) سیستم ایستگاه هاى رادارى در عرض قطب شمال از جزایر aleutian تا اقیانوس آتلانتیک جهت اعلام خطر بوده است.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] نمای با فاصله
[زمین شناسی] نظام تصویر هم فاصله صفحه ای
[ریاضیات] منحنی مضاعف هم فاصله
کنار، رفته، دور افتاده، یکسو، فاصلهدار، دور از، بیرون، پس از ان، دور، بی درنگ، بیک طرف، بعد، بیرون از، در سفر، بطور پیوسته، از انجا، از ان زمان، از انروی سایر معانی: درجای دیگر، به سوی دیگر، ...
غیر، مغایر، مختلف، متفاوت، متنوع، متمایز سایر معانی: (با: from و [عامیانه ] than و [انگلیس ] to) متفاوت، ناسان، ناهمسان، وابر، ناساز، نابرابر، دگرسان، جدا، مشخص، گوناگون، چندین، دیگر، دیگری، ...
ناجور، مختلف، نابرابر، نامساوی سایر معانی: متمایز، ناسان، از هم جدا، ناهمخوان، غیرمتجانس
بیهوشی، ضعف، غش، ضعیف، کم نور، غش کردن، ضعف کردن، سکته کردن سایر معانی: از هوش رفتن، از حال رفتن، تباسیدن، شمیدن، ناهشیار شدن، (رنگ یا صدا یا احساس و غیره) ضعیف، بی حال، کم توان، خفیف، سست، ...
نیمه راه، نصفه کاره، نیم راه، اندکی سایر معانی: نصف راه، در وسط هر چیز، ناتمام، نیمه تمام، ناقص [فوتبال] نیمه راه
نزدیک نشدنی، بی مانند، بی نظیر، بدون دسترسی سایر معانی: غیر قابل دسترسی
مدید، دنباله دار سایر معانی: کشیده، طول داده، طولانی، ممتد، متمادی
عوضی، اندوخته، کم حرف، رزرو شده سایر معانی: ذخیره، احتیاطی، پسداشتی، پسگذاشتی، پیشگرفت شده، از قبل گرفته شده، محتاط، خاموش